روز تاج گذاری السا " آنا عاشق پسری به نام هانس میشه که شاهزاده بود
و قدرت السا در اون روز به خاطر اشتباه آنا به صورت ناخواسته افشاء میشود
بعد از این که همه میفهمن السا از قصرفرار میکند و همه جا تبدیل به زمستان میشود
و آنا برای درست کردن گلی که کاشته بود به دنبال خواهرش می رود که با کریستف
و گوزنش آشنا میشه و در طول اتفاقاتی که میفته کریستف عاشق آنا میشه در حالی که
آنا فکر میکرد هانس که شاهزاده مکان دیگه ای بود دوستش داره و میتونند با هم خوشبخت بمونند
در حالی که هانس هم از اول در نقشه به سر میبرد و میخواست قدرت رو به دست بگیره
آنا با کمک کریستف خواهرش رو پیدا میکنه ولی خواهرش حاضر به برگشت نمیشه و از آنا
می خواست که برگرده به قصر ولی باز آنا نمی خواست قبول کنه ولی السا به زور با کمک قدرتش
خواهرش رو بیرون کرد وآنا و کریستف به همراه دوستانشون مجبور شدند برگردند وقتی آنا برگشت
هانس به او گفت که از اول توی نقشه بوده و میتونه جلوی السا رو با قدرتش بگیره آنا توسط هانس زندانی میشه
ولی با کمک دوستش الاف (آدم برفی مهربان)نجات پیدا میکنه و به این میرسه که کریستف اونو دوست داره و عاشقشه
برای همین به دنبال کریستف میره کریستف هم با دیدن آشوب زمستانی که در هوای شهر بود نگران میشه
و به دنبال آنا میره درصحنه های آخر هم اینطور بود که هانس میخواست السا رو بکشه ولی آنا
جلوی هانس رو میگیره و هانس موفق نمیشه آنا تبدیل به یخ میشه چون از قبل قدرت السا در قلبش خورده بود و
با آغوش گرم خواهرش السا از حالت یخ بیرون میایدو السا میفهمد که با عشق حقیقی میتونه قدرتشو کنترل کنه
و حالت زمستانی شهرش رو از بین ببره...
و خوشبختی عشقی حقیقی است که السا و آنا به هم دارند
مثلاً خلاصه اش این بود جزئیات دیگر هم داره خودتون برید ببینید و لذت ببرید...
کلیک کن...خودم ساختم
نظرات شما عزیزان: